و دوباره خون،
یک تراژدی تازه،
یک حادثه ی جدید
با یکصد وهفتاد و اندی جسد.
**
و یکهزار و چهارصد و اندی جنون.
و یکهزار و چهارصد و اندی جنایت.
و یکهزار و چهارصد و اندی ست که می سوزد تخت جمشید.
و یکهزاره و دو هزاره و سه هزاره و اندیست که میسوزد آدمیتِ آدم.
**
بمبئی - بیروت - بالی - مادرید - نیویورک و ...
و هزار و چهارصد و اندی کشته، بی دست، بی سر،
و هزار هزار بی سر!
**
امشب!
مردگان نحیف بمبئی،
میهمان لات اند و عُزی.
*
یک تراژدی تازه،
یک حادثه ی جدید
با یکصد وهفتاد و اندی جسد.
**
و یکهزار و چهارصد و اندی جنون.
و یکهزار و چهارصد و اندی جنایت.
و یکهزار و چهارصد و اندی ست که می سوزد تخت جمشید.
و یکهزاره و دو هزاره و سه هزاره و اندیست که میسوزد آدمیتِ آدم.
**
بمبئی - بیروت - بالی - مادرید - نیویورک و ...
و هزار و چهارصد و اندی کشته، بی دست، بی سر،
و هزار هزار بی سر!
**
امشب!
مردگان نحیف بمبئی،
میهمان لات اند و عُزی.
*
ابراهیم؟
همچنان تبر بر دوش!
**
امضا: کبرنت
همچنان تبر بر دوش!
**
امضا: کبرنت
سنه: یکهزار و چهارصد و اندی
*
پسِ پا نوشت:
1- لُره توی یکی از سفرهای استانی دولت خودش رو میرسونه به رییس دولت و میگه "قیافت اینجوریه یا داری ادا در میاری؟"
شاد باشید.