هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو ----- کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
توجه!
دوستان! در صورت تمایل به ارسال نظر در قسمت "نظرهای شما" فراموش نکنید که بایستی قبل از کلیک کردن روی دکمه "انتشار نظر شما" گزینه مناسب (مثلا "نام/آدرس اینترنتی")را در قسمت "انتخاب یک هویت" انتخاب کنید.
"نان، نیروی شگفت رسالت را مغلوب کرده بود..." (فروغ فرخزاد)
شکم سیر را خواب شیرین پسین باید و بس. خرده سرابی اما لب تشنه را تا به کجا که نمیبرد....
۲ نظر:
ناشناس
گفت...
گوش کن دورترین مرغ جهان می خواند شب سلیس است و یکدست و باز شمعدانی ها و صدا دار ترین شاخه فصل ‚ ماه را می شنوند پلکان جلو ساختمان در فانوس به دست و در اسراف نسیم گوش کن جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را چشم تو زینت تاریکی نیست پلکها را بتکان کفش به پا کن و بیا و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد و زمان روی کلوخی بنشیند با تو و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است
۲ نظر:
گوش کن دورترین مرغ جهان می خواند
شب سلیس است و یکدست و باز
شمعدانی ها
و صدا دار ترین شاخه فصل ‚ ماه را می شنوند
پلکان جلو ساختمان
در فانوس به دست و در اسراف نسیم
گوش کن جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلکها را بتکان کفش به پا کن و بیا
و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است
بسیار زیبا بود. ممنون.
ارسال یک نظر