مغزخر یا شیرخر، مساله این است


خوب وقتش رسیده که یه چیزی بهت یاداوری کنم عطا خان مهاجرانی عزیز :

شما ظاهرا با این افاضات منظوری داری، خواستم یادآور شم که مصاحبه لندن که با سالنامه شرق کرده بودی رو یادت میاد، همونجایی که گفته بودی از عمری که تو سیاست تلف کردی پشیمونی ، خوب حالا چی شده که سخنگوی جنبش شدی ؟

برو عمو جان، برو خدا روزیتو جای دیگه بده ، دوستت داشتیم یه روزی، ولی خوب صد نکته غیر حسن بباید ، ...
از این بیانات معلوم رفت که دموکراسی توی خونت در گردشه ، وا اسفا بر ما که وزیر ارشادی که به دورانش مفتخر بودیم هم نعل وارونه میزنه ،،

نه استاد ، نه ، قابلیتی عمیق برای احترام به آزادی لازمه که همه روشنفکران رو باید به فکر فرو ببره ، اگرعطا مهاجرانی بعد از یک عمر در میاد و میگه

افرادی که با انقلاب، نظام... و امام ... مخالف بودند نمی‌توانند مدعی جنبش سبز باشند...

شما مثل اینکه خودتو ولی نعمت و قیم این مردم، و این دیار رو ملک طلق پدري خودت حساب کردی که این بیانات پر ایراد رو ایراد کردی ...
غرور بعضی وقتا قشنگه مثل وقتی که در استیضاح پر شورت جلو اون مجلس بی همه چیز از خودت دفاع کردی ، ولی همون غرور گاهی بوی گند تبختر هم میگیره ، مثل حرفای الانت ،،،
درسته که اون داستان لطیفی بود که زمان اصلاحات به قلم خودتان در روزنامه منتشر کردید و از برای مهر برادری شیر خر تب بر قسمت اخویتان رو سر کشیدید و طبقه آن داستان کذایی، ناف خود را بریده با صدارت یافتید، ولی ماندن بر مسند صدارات و صدر مصطبه ها را مسکن گزیدن ، مقدمی هم نیز دارد،و آن پاک بازیست قربان، حتا اگر رندی مثل شما مورد نظر باشد .

هیچ نظری موجود نیست: