باشد که جان لختی آرام گیرد


برای من هفت پیکر نظامی چیزی از شاهنامه کم ندارد
اندر فضایل از دست رفته ما مردمان میتوان بخش لشکر کشی بهرام به ایران را با بربط زنی به پنجه استاد چون باربد در حالی که "تخت طاقدیسی" برای شعف و "کین سیاوش" برای همیت و" کین ایرج" برای کین خواهی مینوازد(1) چنان خواند که آدمیان یک شبه به خویش آیند و میهن خویش را پس بگیرند میتوان با این ابیات ساعت ها گریست ، هفته ها اندیشید و عمری به هوش بود

نامداران و موبدان سپاه

همه گرد آمدند بر در شاه

انجمن ساختند و رای زدند

سرکشی را به پشت پای زدند

رای ایشان بدان کشید انجام

که نویسند نامه بر بهرام

هرچه فرمود عقل بنوشتند

پوست ناکنده دانه را کشتند

کاتب نامه سخن پرداز

در سخن داد شرح حال دراز

نامه چون شد نبشته پیچیدند

رفتن راه را بسیچیدند

چون رسیدند و آمدند فرود

شاه نو را زمانه داد درود

حاجیان دل به کارشان دادند

بار جستند و بارشان دادند

داد بهرام شاه دستوری

تا فراتر شوند ازان دوری

پیش رفتند با هزار هراس

سجده بردند و داشتند سپاس

آن کزان جمله گوی دانش برد

بر سر نامه بوسه داد و سپرد

نامه را مهر برگشاد دبیر

خواند بر شهریار کشور گیر

از این بخش به بعد را میتوانید در هفت پیکر دنبال کنید ...آنجا که شاه ایران به بهرام گور پس از نعت خدای مینگارد:
....

گرچه صاحب ولایت زمیم

پیشوای پری و آدمیم

هم بدین خسروی نیم خشنود

کانگبینی است سخت زهرآلود

آنقدر داشتم ز توش و توان

کاخترم بود ازو همیشه جوان

به اگر بودمی بدان خرسند

کز خطر دور نیست جای بلند

لیکن ایرانیان به زور و به شرم

نرم کردندم از نوازش گرم

داشتندم بر آنکه شاه شوم

گردن افراز تاج و گاه شوم

ملک را پاسدارم از تبهی

پاسبانیست این نه پادشهی

این مثل در فسانه سخت نکوست

کارزو دشمنست عالم دوست

از چنین عالمی تو بی‌خبری

مالک‌الملک عالم دگری

خوشتر آید ترا کیابی گور

از هزاران چنین کیائی شور

جرعه‌ای باده بر نوازش رود

بهتر از هرچه زیر چرخ کبود

کار جز باده و شکارت نیست

با صداع زمانه کارت نیست

راست خواهی جهان تو داری و بس

که نداری غم ولایت کس

شب و شبگیر در شکار و شراب

گاه با خورد خوش گهی با خواب

نه چو من روز و شب ز شادی دور

از پی کار خلق در رنجور

.....

(1)
"تخت طاقدیسی" , "کین سیاوش"و" کین ایرج" نام سه لحن از سی لحن باربد است.
باربد از اهالی جهرم و نامورترین موسیقی‌دان و شاعرو بربط نواز در زمان پادشاهی خسرو پرویزبود .



هیچ نظری موجود نیست: