دو اندیشه ، یک مقطع:




یکم نامه خمینی به محمد رضا پهلوی در مهرماه چهل و یک:
------------------------------------------------------------------
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
...
حضور مبارك اعليحضرت
همايونى
پس
از اهداى تحيت و دعا، به طورى كه در روزنامه ها منتشر است، دولت در
انجمنهاى ايالتى و ولايتى، «اسلام» را در رأى دهندگان و منتخبين شرط نكرده؛

و به زنها حق رأى داده است.

و اين امر موجب نگرانى علماى اعلام و ساير
طبقات مسلمين است. بر خاطر همايونى مكشوف است كه صلاح مملكت در حفظ احكام
دين مبين اسلام و آرامش قلوب است. مستدعى است امر فرماييد مطالبى را كه
مخالف ديانت مقدسه و مذهب رسمى مملكت است از برنامههاى دولتى و حزبى حذف
نمايند تا موجب دعاگويى ملت مسلمان شود.
الداعى: روح اللَّه الموسوي
source:http://www.imam-khomeini.com/ShowItem.aspx?id=11780&lang=fa


دوم فرمان رفتن به ماه در کمتر از ده سال:
-----------------------------------------------

من باور دارم که این ملت،
بایدخود راپیش از پایان دهه جاری، به فرونشاندن و برگرداندن موفق انسان بر
سطح ماه متعهد گرداند. (از
سخنان جان.ف.کندی،در مام مه همان سال(


فرمانی که محقق شد و بیست و پنج سال بعد از این تحقق

ما چهره اندیشه اولی را در ماه دیدیم ، همان ماهی که شقه اش هم کرده ایم

------------------------------------------------------------------------------------------------
به مقدس بودن تحقیق حقیقت معتقد باش



H

مغزخر یا شیرخر، مساله این است


خوب وقتش رسیده که یه چیزی بهت یاداوری کنم عطا خان مهاجرانی عزیز :

شما ظاهرا با این افاضات منظوری داری، خواستم یادآور شم که مصاحبه لندن که با سالنامه شرق کرده بودی رو یادت میاد، همونجایی که گفته بودی از عمری که تو سیاست تلف کردی پشیمونی ، خوب حالا چی شده که سخنگوی جنبش شدی ؟

برو عمو جان، برو خدا روزیتو جای دیگه بده ، دوستت داشتیم یه روزی، ولی خوب صد نکته غیر حسن بباید ، ...
از این بیانات معلوم رفت که دموکراسی توی خونت در گردشه ، وا اسفا بر ما که وزیر ارشادی که به دورانش مفتخر بودیم هم نعل وارونه میزنه ،،

نه استاد ، نه ، قابلیتی عمیق برای احترام به آزادی لازمه که همه روشنفکران رو باید به فکر فرو ببره ، اگرعطا مهاجرانی بعد از یک عمر در میاد و میگه

افرادی که با انقلاب، نظام... و امام ... مخالف بودند نمی‌توانند مدعی جنبش سبز باشند...

شما مثل اینکه خودتو ولی نعمت و قیم این مردم، و این دیار رو ملک طلق پدري خودت حساب کردی که این بیانات پر ایراد رو ایراد کردی ...
غرور بعضی وقتا قشنگه مثل وقتی که در استیضاح پر شورت جلو اون مجلس بی همه چیز از خودت دفاع کردی ، ولی همون غرور گاهی بوی گند تبختر هم میگیره ، مثل حرفای الانت ،،،
درسته که اون داستان لطیفی بود که زمان اصلاحات به قلم خودتان در روزنامه منتشر کردید و از برای مهر برادری شیر خر تب بر قسمت اخویتان رو سر کشیدید و طبقه آن داستان کذایی، ناف خود را بریده با صدارت یافتید، ولی ماندن بر مسند صدارات و صدر مصطبه ها را مسکن گزیدن ، مقدمی هم نیز دارد،و آن پاک بازیست قربان، حتا اگر رندی مثل شما مورد نظر باشد .

از طرف هر ایرانی 2.3 تا 7 میلیون دلار به شركت‌های گاز هند و پاكستان كمك بلاعوض می شود

خیانتی که برای 25 سال دامن کشور را خواهد گرفت


دکتر نژاد حسینیان معاون سابق امور بین‌الملل وزارت نفت خبرداده است:
اگر حجم صادرات به هند و پاكستان روزانه 60 میلیون متر مكعب باشد، از جیب مردم ایران روزانه 25 میلیون دلار به هندی‌ها و پاكستانی‌ها تخفیف داده می‌شود و اگر 150 میلیون متر مكعب در روز صادر كند، میزان تخفیفروزانه بالغ بر 55 میلیون دلار خواهد شد و در دوره 25 ساله قرارداد برای حالت اول 225 میلیارددلار و برای حالت دوم 495 میلیارد دلار تخفیف داده می‌شود. به طور خلاصه قرار است برای رفع تنش بین هند و پاكستان از طرف هر ایرانی 2.3 تا 7 میلیون دلار به شركت‌های گاز هند و پاكستان كمك بلاعوض شود.
اصرار به امضای آن حتی با قیمت های پائین دارند تا به مردم بگویند قراردادی را كه چندین سال در دست مذاكره بوده و دو دولت قبلی نتوانسته بودند آن را امضا كنند، ما با قاطعیت امضا كردیم با توجه به اینکه این قرارداد باید درمجلس تصویب شود، باید همه مردم را ازخیانتی که برای 25 سال دامن کشور راخواهد گرفت، آگاه کنیم و از نمایندگان بخواهیم جلو آنرا بگیرند

یک سند تاریخی جوان




متنی که در پی میاید تلخیصی است ازبه زعم بنده ، یک سند تاریخی ،که نمایانگر اولین نشانه ها از عزم جدی حاکمیت بر پایمال کردن حق و نظر مردم است

خطر تکرار اشتباهات تاریخی همواره ملل را تهدید میکند و آزادی های حقه آنها را در شرف نابودی قرار میدهد و این وظیفه ماست که با روشنگری و تحلیل مسایل از این تحدید آزادی ممانعت به عمل آوریم، اشتباهی که در آن مقطع صرف نظر از دلایل روانشناختی و جامعه شناختی صورت گرفت قهر سیاسی و عدم مشارکت طیف وسیع نوزده میلیونی از هم میهنانمان بود، اشتباهی که هزینه ماجراجویی حاکمیت را به حداقل ممکن تقلیل داد ، آنچه که در پی میخوانید نامه مهدی کروبی است ، پنج سال از عمر این نامه میگذرد اما برای پاره ای موارد گویی پارسال و درست بعد از انتخابات دهم نوشته شده است.

آنچه که بنده از آن به عنوان خطر تکرار اشتبهات تاریخی یاد کردم نیازمند توضیحی بیش از این نیست که قهر سیاسی نوزده میلیونی اگر نه اصلی ترین دلیل، حداقل یکی از عوامل بسیار اصلی

در ساده کردن راه تحریف مسیر آراء دوره نهم بود ، به عبارت ساده تر این نوزده میلیون مطالباتی برای پیگیری نداشتند و این به نوبه خود شخص به ظاهر مردمی را برمسند قدرت نشاند که سوء مدیریت و قانون ستیزی وی یکی از عظیمترین مصیبتهای سالهای بعد از انقلاب محسوب میشود و اضافه برآن انجام سناریو مشابه را برای بار دوم برای حاکمیت راحت تر کرد چرا که به گمانشان پذیرش عمومی انتخابات مهندسی شده برای بار دوم و آن هم در مورد شخصی که در حال حاضر رییس جمهور هم هست راحت تر خواهد بود.

تا مادامی که از اشتباهاتمان درسی میگیریم که مانع از تکرار آنها میشود نمیتوان گفت که متضرر مطلق شده ایم ، بیچارگی از زمانی حاصل میشود که سال بعد در مورد انتخابات مجلس و یا سه سال بعد در خصوص ریاست جمهوری هم اشتباه پنج سال پیش را اینبار به شکل انفصال از آزادی خواهآن و یا دلسردی از آینده جنبش همراه با تحلیل خودسرانه و دور از منطق و با تکروی بی حاصل تکرار کنیم.

پشه چو پر شد بزند پيل را
با همه تندى و صلابت كه اوست
مورچگان را چو فتد اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بسمه تعالي

مقام معظم رهبري

حضرت آيت اله خامنه اي مد ظله العالي

باسلام و تحيت

روز شنبه پس از آن که اينجانب از عزم برخي از نهادهاي قدرت براي تغيير جهت راي مردم اطمينان حاصل کردم ، ضمن برگزاري مصاحبه، مطابق رويه ي معمول خويش و براساس اصل 57 قانون اساسي از حضرتعالي درخواست کردم براي اصلاح انحرافي که در حال انجام بود دخالت نموده و دستور مقتضي صادر فرماييد. اما بر اساس آنچه دفتر جنابعالي اعلام کرده است پاسخ شما به درخواست اينجانب به شرح ذيل است : (( به آقاي کروبي بگوييد : من رئوس مطالب شما را نگاه کردم . مطالبي که شما گفتيد به کلي دور از شان شما و در جهت ايجاد بحران در کشور است . آيا متوجه هستيد که چکار داريد مي کنيد؟ آيا متوجه هستيد که ايجاد بحران و بدبين کردن مردم کاملا در جهت خواست دشمناني است که خيز برداشته اند براي اين که بلايي بر سرانقلاب و نظام جمهوري اسلامي در بياورند که همه شما را در برخواهد گرفت . اگر اعتراض به انتخابات داريد مگر راه قانوني وجود ندارد ؟ چرا فضارا خراب مي کنيد ؟ ممکن است ديگران نيز اعتراضات مشابه داشته باشند . آيا حق مي دهيد آنان بي پروا همه چيز را زير سئوال ببرند ؟ من از شما مطلقا انتظار چنين برخوردي ندارم و من به حول و قوه الهي نخواهم گذاشت افرادي در کشور بحران ايجاد کنند.)) مشاهده پيام حضرتعالي اينجانب را وادار نمود که با طرح چند نکته مصدع اوقات شوم :

سخنگوی شورای نگهبان در مصاحبه ای کودتاگونه در ساعات اولیه صبح با دستپاچگی کامل و برخلاف رویه نشان داد که اعلام آرای مردم از مجرای قانونی وزارت کشور مطلوب بعضی از مراکز قدرت وافراد ذینفوذ نیست . اینجانب حدود ساعت هشت و نیم صبح با مسئولان وزارت کشور تماس گرفتم که آنها نیز از این حرکت شورای نگهبان و صدا و سیما – که به قرار مسموع بدون اطلاع مدیریت صدا و سیما انجام شد – ابراز تعجب کردند و اعلام نمودند براساس اطلاعاتی که بلافاصله از صورتجلسه نهائی اخذ آرا در حوزه های انتخابیه استخراج و مسقیما وارد سایت کامپیوتری وزارت کشور می شود اینجانب کماکان در رتبه اول قراردارم
. آنچه امروز به عرض حضرتعالی می رسانم برای تاکید بر رای خود نمی باشد زیرا معتقدم ملت ایران بخوبی می داند اینجانب منتخب اول آنها هستم و هرچقدر هم که اختیارات نظارتی شورای نگهبان توسط خود آن شورا توسعه یابد ، حرکت کودتاگونه آن شورا در اعلام غیر قانونی نتیجه ای غیر از نتایج اعلام شده توسط وزارت کشور آنهم در ساعات اولیه بامداد روز بعد از انتخابات ، قابل توجیه نخواهد بود و تنها می توان آن را لطف الهی برای افشای یک برنامه از پیش طراحی شده دانست که قبلا توسط یکی از روزنامه ها زمینه سازی شده بود .
هم اکنون نیز با تاکید مجدد برآنچه درمصاحبه گفته ام از حضرتعالی تقاضا دارم برای رسیدگی به دخالتهای غیرقانونی و تلاشهای غیرمجاز بخشهایی از سپاه و بسیج که بر سرنوشت انتخابات تاثیرداشته است دستور لازم صادر فرمائید .
اینجانب از شما تقاضا دارم برای نجات انقلاب ، اسلام و کشور از تبعات دخالتهای غیر قانونی بخشی ازسپاه و نیز توقف روشهای بدعت آمیز شورای نگهبان ، دستور لازم صادر فرمائید
علیرغم شفافیت مواضع جنابعالی ، اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی – از یکی از کاندیداها منتشر شد که پس از به تواتر رسیدن این اخبار نگران شدم که مبادا این موضوع مرتبط با دیدگاه حضرتعالی باشد . اما تجربیات سابق و شناختی که از شما داشتم مرا مطمئن کرد که این موضوع نظر شخصی ایشان می باشد . پس از آن هم شنیدم که یکی از بزرگان به جنابعالی گفته اند که " آقا زاده حضرتعالی از فلانکس حمایت میکند و شما فرموده اید ایشان آقاست نه آقا زاده " و به هر حال مشخص شد که آن حمایتها نظرشخصی آقا مجتبی بوده است . درعین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها – که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر سرازیر شد – و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد . حضرتعالی به خوبی واقف هستید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است و لذا اینجانب از سراخلاص ، احترام و دلسوزی از جنابعالی تقاضا می کنم اجازه ندهید تجربه دیگری به تجربه های تلخ گدشته اضافه شود در عین آنکه اطمینان دارم شخصا از برخی اقدامات مورد نظر حمایتی نکرده اید و شاید مخالف آنها نیز بوده اید و اکنون نیز با هوشمندی که از حضرتعالی سراغ دارم مطمئنم برای رفع شائبه های احتمالی موجود تدبیری خواهید اندیشید چون جنابعالی جانشین امامی هستید که وقتی در یک حادثه عده ای مدعی شدند مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی باعث ایجاد محدودیتهایی برای ارتباط مردم با امام شده است علیرغم جایگاه فکری و فقهی آن مرحوم دستور داد که " ایشان در کارهایی که مربوط به من است دخالت نکند ."
اینجانب از شما تقاضا می کنم با رهنمود دیگری بخشی از سپاه و بسیج را که در کارهای سیاسی وارد شده اند از این اقدام – که خطر آن به مراتب بیش از اقدامات اقتصادی است – برحذر دارید .مهدی کروبی
یکشنبه 29 خرداد 1384
soure :http://mag.gooya.com/president84/archives/031422.phphttp://mag.gooya.com/president84/archives/031422.php

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند




بدون شرح، فقط سه داستان که در ذهن من مرتبطند رو میارم اینجا ، و تقدیمش میکنم به شما عزیزان ، به نستوهان میهندوست

یکم -------------------------------------------
۱۳۳۰


حکومت شیعه مصدق
گفتگوی پنجاه و نه سال پیش پیشوا با آندره بريسو

مصدق به من گفت: در مورد ملي كردن نفت رودرروي انگليسي ها قرار گرفته است و گفتگويش با هريمن، رئيس جمهور آمريكا و جنگ سازمان هاي جاسوسي علبه ايران را پيش كشيد.
پس از لحظاتي افزود: من پير شده ام. فكر نميكنم به سن هشتاد برسم (در آن زمان 71 ساله بود و 87 سال عمر كرد). شايد هرگز نتوانم به آنچه براي كشورم آرزو ميكنم جامه عمل بپوشانم ولي مطمئنم ديگران خواهند آمد، كه پس از من اين كار ها را به انجام خواهند رسانيد. آنها امپرياليست ها و شوروي ها را بيرون خواهند كرد. شاه را يا از بين ميبرند و يا اخراج ميكنند. او با اين كه نرم خوست، آرزوي بزرگش اين است كه جاي كورش را بگيرد و همه كاره مملكت شود.
فكر نميكنم حزب توده قادر به گرفتن و حفظ قدرت باشد.همينطور ارتش را توانا براي بر خاستن و بر پايي يك نظام ديكتاتوري نمي بينم. اميدوارم سر كرده هاي شيعه قصد جدي براي ورود به عرصه سياست نداشته باشند. اگر چنين شود، ايران در آستانه وضعيت فاجعه آميزي قرار خواهد گرفت كه بدوا همسايگان ايران (عراق، سوريه و اردن) را در حالت جنگي با ما قرار ميدهد. من واقعا از اين تشكيلات مذهبي هراس دارم. درست است كه ما مسلمان هستيم، ولي در واقع عرب نسيتيم و رودرروي سني ها قرار داريم. بدين ترتيب تشكيلات آخوند هاي شيعه با آن سلسله مراتب و امكانات اگر به قدرت دست يابد، ما در داخل مواجه با انقلابي خونين خواهيم شد و در خارج بايد نتايج جهاد عليه عراق و اردن و سوربه را تحمل كنيم. فكر نميكنم مصر و حتا اسرائيل مداخله كنند. به هر حال اگر اين فرض آخري تحقق پيدا كند، يك آيت اللهي وارد عرصه ميشود و نهضتي مالامال از نفرت عليه غرب و حتا ضد يهود و در دشمني با عرب هاي سني راه خواهد انداخت و اي بسا كه خيابان ها جاي جسد و خون خواهد شد.
Andre Brissaud, le Crapouillot. Nouvelle serie. Decembre 1986, La France
-----------------------------------------------------دوم
بیست و هشت سال بعد ، شاملو

روزهای سياهی در پيش است. دوران پرادباری که، گرچه منطقاً عمری دراز نمیتواند داشت، از هم اکنون نهاد تيرهٔ خود را آشکار کرده است و استقرار سلطهٔ خود را بر زمينه ئی از نفی دموکراسی، نفی ملّيت، و نفی دستاوردهای مدنّيت و فرهنگ و هنر میجويد.

اينچنين دورانی به ناگزير پايدار نخواهد ماند، و جبر تاريخ، بدون ترديد آن را زير غلتکِ سنگين خويش درهم خواهد کوفت. امّا نسل ما و نسل آينده، در اين کشاکش اندوهبار، زيانی متحمل خواهد شد که بیگمان سخت کمرشکن خواهد بود. چرا که قشريون مطلق زده هر انديشهٔ آزادی را دشمن میدارند و کامگاری خود را جز به شرط امحاء مطلق فكر و انديشه غيرممکن میشمارند. پس نخستين هدفِ نظامی که هم اکنون میکوشد پايه های قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستين گامهای خود را با به آتش کشيدن کتابخانه ها و هجوم علنی به هسته های فعال هنری و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگی کشور برداشته، کشتار همهٔ متفکران و آزادانديشان جامعه است.

اکنون ما در آستانهٔ توفانی روبنده ايستاده ايم. بادنماها ناله کنان به حرکت درآمده اند و غباری طاعونی از آفاق برخاسته است. میتوان به دخمه های سکوت پناه برد، زبان در کام و سر در گريبان کشيد تا توفان بی امان بگذرد. امّا رسالت تاريخی روشنفکران، پناه امن جستن را تجويز نمیکند. هر فريادی آگاه کننده است، پس از حنجره های خونين خويش فرياد خواهيم کشيد و حدوث توفان را اعلام خواهيم کرد.

سپاه کفن پوش روشنفکران متعهد در جنگی نابرابر به ميدان آمده اند. بگذار لطمه ئی که بر اينان وارد میآيد نشانه ئی هشداردهنده باشد از هجومی که تمامی دستاوردهای فرهنگی و مدنی خلقهای ساکن اين محدودهٔ جغرافيائی در معرض آن قرار گرفته است


شاملو سال ۱۳۵۸ .
سوم -------------------------------------------------------------------------
تقدیم به شما این شعر از امام دلیری میرزاده عشقی


خــــاكــــــم به سر ، زغصه به سر خاك اگر كنم
خـــــاك وطن كه رفت ، چه خاكي به سر كنم ؟

آوخ ، كــلاه نيست وطـــــن ، گـــــــر كه از سرم
برداشتند فــــكـــر كــــــلاهي دگــــــــر كــــــنم

مــــرد آن بود كه اين كلهش ، برسر است و من
نـــــــــــامـــردم ار كه بي كله ، آني به سر كنم

مــــن آن نيـــــــم كــــــــه يكسره تدبير مملكت
تسليــــــــم هـــــــرزه گـــــــــرد قفا و قدر كنــم

زيــــــــر و زبر اگــــــــر نكنـــــــي خــاك خصم را
وي چــــــــــرخ زيــــــــــر و روي تو زير و زبر كنم

جــــــــاييست آروزي مـــن ، ار من به آن رسم
از روي نعـــــــــش لشكـــــــــر دشمـن گذر كنم

هــــــــــر آنچـــــه ميكني بكن اي دشمن قوي
مـــــــــن نيز اگــــــــر قــــوي شدم از تو بتر كنم

مـــــن آن نيـــــم بــــه مرگ طبيعي بميرم ، اين
يــــــك كـــــــاسه خون به بستر راحت هدر كنم

معشـــــوق عشقي اي وطن اي عشق پاك من
اي آن كـــــــه ذكـــر عشق تو شام و سحر كنم

عشقت نه سرسري ست كه از سر به در شود
مهـــــرت نـــــــه عارضي ست كه جاي دگر كنم

عشـــــق تــــــــو در وجــــــودم و مهر تو در دلم
بـــــــــا شير انـــــــدرون شد و با جان به در كنم


ميرزاده عشقي در بامداد دوازده تيرماه هشتاد و شش سال پیش به دست دو نفر در سن سی و یک سالگی در خانه مسکونيش جنب دروازه دولت، سه راه سپهسالار، کوچه قطب الدوله هدف تير گلوله قرار گرفت و در نظميه از پاي درآمد.

میتونید در لینکه پایین به آهنگه این شعر با صدای کوروش یغمایی گوش کنید


http://www.onmvoice.com/play.php?a=10981

بر سنگ مزارش نبشته اند :

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

روبه صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادقی زکشتن مهراس

مردار بود هر انکه او را نکشند
------------------------------

امان از خویش را بیگانه دیدن خود اندر خانه بیگانه دیدن
سپس بیگانه بیخانمان را بجای خویش صاحبخانه دیدن
ایضا ایشان

پایمرد باشید
مخلص
حامد

- اینبار مترو مسکو

>دو بمبگذار زن اسلامگرا-- دست کم 38 نفر کشته و 60 نفر مجروح-- اینبار مترو مسکو-- گیری افتادیم ها
و من به فیلم "هفت پوند " میاندیشم، و از خود
میپرسم، چرا چهره ملیح و صلح دوست این دین حنیف بعد از هزار و پانصد سال ، جز از سرزمین تمدن کهن ، ایران ، از دگر جای بر نخاسته
، و باز به اصالت میاندیشم ، اصالتی که نه با اسلام به ارمغان میرود و نه زدوده شود
حامد ،حق جهان

بیا زرتشت
...
عجب فصلی که یاد از خویش می داد و ز بیدادم
وجودی، لب به لب از عطر همت های اجدادم
نفس هایش پر از گرما
به لفظی مهر بار و با نگاهی خسته از دوران
به من چندی سخن از زادگاه دور دستم گفت
سخن از مردم آزاده ی همت پرستم گفت

و آنگه رشته ی گفتار را بر پنجه ی لب های خشکم کرد
که تا از برگ های دفتر عمرم
"که با خون جگر بنوشته ام هر فصل و بابش را" شماره
سخن گویم

به او گفتم چو بر گردی، برو نزد نیاکانم
بگو با هر یکی ا فسانه ی این درد و ارمانم


درود از من به حافظ گوی و از روز پریشانم
بگو زلف سخن ژولیده شد، راهی نمی دانم
بگو بار دگر برگرد
نقاب از چهره ی اندیشه ها بگشا
که فطرت ها حجاب جهل پوشیدند ...

غفران بدخشانی

فردا همه در میهن دربند رهایید

ای نسل به جان آماده در خانه چرایید
هنگام نبرد است و بیایید بیایید
سبز است وجهان سبز و بیایید به پیکار
شب سر شد صبح هست و کجایید کجایید
فریادی از دل وآواز بخوانید ...
دریای سرودید و سرودی بسرایید
از دشمن بد کارنترسید نترسید
سرداردر این لشکر بسیار شمایید
ایران به شما زنده که هم جان و جهانی
دهم آتش و آبید و زمینید و هوایید
در میهن دربند رها باد صداتان
فردا همه در میهن دربند رهایید