روزانه

1- این روزا سرم خیلی خیلی شلوق شده. کلاس، تحقیق، کارای منزل و .... پیش خودم فکر میکنم ترم پاییز که شرو شه چی کار کنم؟ دو تا درس سنگین دارم + یه درس رو به عنوان کمک استاد باید سر آزمایشگاه برم + تحقیق و گزارش و مقاله و خلاصه به قول یکی از دوستان ... ررررررررررررررررررررررررر!
2- چند شب پیش خواب دیدم یکی رو کشته بودم. یادم نیست مقتول کی بود. اما به جز من و یه نفر دیگه هیچ کی نمیدونست! خیلی احساس بدی بود. پیش خودم فکر میکردم بهتره خودم رو تسلیم پلیس کنم و قال قضیه رو بکنم. احساس میکردم نمیتونم با این بار گناه به زندگیم ادامه بدم! وقتی بیدار شدم هنوز کابوس رهام نکرده بود و داشتم دنبال کسی که کشته بودم میگشتم! باور کنید حتی تصور اون کابوس هم بیقرارم میکنه!
3- دیروز گواهینامه کانادایی گرفتم. هم امتحان آیین نامه و هم تست جاده رو یه ضرب قبول شدم (:
گواهینامه ایرانم رو هم گرفتن و گفتن دیگه پس نمیدن! بهتر!!!
4- ممنون از همه تون که سر میزنید و ببخشید که دیر به دیر مینویسم و وقتی هم که مینویسم چیز به درد بخوری نیست. سعی میکنم تو پست بعدی جبران کنم.
یا حق

۳ نظر:

ناشناس گفت...

شاید هم واقعا کسی کشته شده یا چیزی !! به درونتون نگاه کنید همه چیز از اونجا سرچشمه میگیره !!!!
گواهینامه جدید هم مبارک !
منتظر پست بعدیتونم هستیم ! و ممنون که علیرغم کارای زیادتون هنوزم به خلوت ما سر می زنید !

ناشناس گفت...

سلام،خوبی؟
اینو ببین،من که خیلی خوشم اومد.http://derakhteadams.blogfa.com/

وحید گفت...

ممنون.