اشکها و لبخندها


"خانواده ای جلای وطن میکند، از فراز کوههای بلند به سرزمین نیاکان که سایه بیگانگان بر آن سایه افکنده است مینگرند و دلهاشان به آن امید می تپد که نسیم آزادی پرچم کشورشان را باز به اهتزاز در آورد و زمانی فرا رسد که ...."


پانوشت

1- با سپاس از سینای عزیز به خاطر فرستادن جمله ی بالا که واگویه ایست از فیلم اشکها و لبخندها.

2- گاهی فکر میکنم چقدر سخت است بپذیرم آنچه را که به آن باور داشته ام سرابی بیش نبوده. همین باعث میشود باز به خودم دروغ بگویم. هی دوباره هرآنچه دروغ را با خودم زمزمه کنم، نه یک بار، نه دو بار، .... آخر اینطور کمی آرام میگیرم. شرم آور است، میدانم. اما میترسم. چه کنم؟ دست خودم نیست. میترسم به این حقیقت به قول فروغ "یاس آور" بی ریشگیم فکر کنم.

باید هی با خودم زمزمه کنم، "روزی پنج یا شش بار"، شاید هم بیشتر. باید سرم را با فشار هرچه تمامتر فرو کنم توی همین روزمرگی، توی همین فراموشی. باید هی تکرار کنم. هی تکرار کنم "یک با یک برابر است".

باور کنید دست خودم نیست. آخر، من با یک دروغ، یک فریب، یک سیب، یا یک همخوابگی ساده به دنیا آمده ام. یک همخوابگی ساده! حرام یا حلال فرقی نمیکند!

3- دعا کردن بلد نیستم. بهترینهایم را هم با شما قسمت نمیکنم! اما بهترینها را برایتان آرزو دارم. بهترینِ بهترینها.

4- این روزها پرم از حس پرواز.

5-

5+1 - خِرَدهست یا خِرَد نیست، فرقی نمیکند. مهم این است که ما هستیم. و هر روز بودنمان را به رختان میکشیم!

۵ نظر:

ناشناس گفت...

جالب بود. مرسی.

ناشناس گفت...

http://sheremaryam2.blogfa.com/

http://mamut2000.blogfa.com/

http://khodablog.persianblog.ir/

http://www.najin2.blogfa.com/

salam
bazihash baraye khoondane va bazihash baraye khandidn
mitoonan doostaye majazit ham beshan.

وحید گفت...

ممنون از لینکها. حتما سر میزنم.

ناشناس گفت...

سلام!
من محسنم یکی از وبلاگ نویسای ادمونتونی. خوشحالم با وبلاگت آشنا شدم. می خواستم یه گریزی هم به وبلاگت بزنم تو رادیومون اگر اجازه بدی.
موفق باشی
یا حق

ناشناس گفت...

چه پاييزي !
لا به لاي سطرهايت !
رنگ به رنگ .
از زرد تا سرخ !!
چه پاييزي لا به لاي حس اين نوشته ها چندگانه است ....
!...!